مطالب این وبلاگ نظرات شخصی من است مگر صراحتا منبع آن ذکر شده باشد برای شناخت بیشتر از من به "درباره ی وبلاگ" مراجعه کنید

جادوی مغالطه



جادوی مغالطه

مغالطه
با  بهره گرفتن از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تعریف جامع مغالطه در ویکیپدیا






مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه  استدلالی است که از نظر علم منطق نادرست باشد. مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل برهان را نامعتبر می‌سازد.

مغالطه ممکن است برای وارونه کردن حقیقت(ها) به کار رود. مغالطه‌گر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیده‌است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجه‌گیری‌های دیگری هم به کار گیرد.



آیا تشخیص مغالطه در استدلال‌های حقیقی مشکل نخواهد بود وقتی که این استدلال‌ها غالباً در ساختارهای خود از الگوهای بدیع و فصیحی استفاده می‌کنند که اتصالات منطقی در بین اظهارات آن‌ها مبهم و نامفهوم می‌شود و گوینده با ایجاد خود بزرگ‌بینی کاذب در شنونده او را  به نتایج مورد نظر او متقاعد می‌کند؟

آیا انتشار خبر دروغ در سطح وسیع، که دروغ مغالطه و عامل لغزش اندیشه است باعث غفلت و کج‌روی ما نخواهد گردید؟



 آیا نادرستی مقدمات استدلال باعث عدم اعتبار کل استدلال نمی‌شود؟






آیا ما در تمام ابعاد زندگی خویش دچار مغالطه‌ی خود کرده برای رسیدن به نتایج مطلوب خود نمی‌شویم
و عملا واقعیات مسلم را مقلوب استنباط نمی‌کنیم؟











عوام‌فریبی و استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال، مغالطه جزمی‌گرایی که به معنای مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن است و به طور کلی هجویات موجود در تار و پود تاریخ، ادبیات و هنر ایران با چه هدفی در جامعه‌ی ما اینچنین گسترش یافته و نتیجه‌ی آن چه می‌تواند باشد؟





چرا ما واقعیات عینی را بدرستی ادراک نمی‌کنیم؟

آیا موضوعاتی که به چشم خود نیز می‌بینیم می‌توانند به دلیل اعتقادات و برداشت‌های قبلی ما نادرست درک گردند؟

اجازه بدهید یک آزمایش انجام دهیم

عجیب‌ترین نمونه‌ی خطای دید
یک نمونه از آنچه ممکن است فکر کنیم چون با چشم خود می‌بینیم ممکن نیست که برداشت نهائی‌ ما با واقعیت تطبیق نکند.


آیا نقطه‌ی الف و ب با هم همرنگ هستند؟




اجازه دهید اصرار کنم که بله نقطه‌ی الف و ب با هم همرنگ هستند!!!


آیا به عقل من شک می‌کنید و مطمئن هستید که اینطور نیست؟ 

لطفا چند دقیقه این غفلت عظیم را که  اگر چیزی را می‌بینیم حتما  واقعیت است را دور بیاندازید.

 تصور اینکه مغز ما بدون خطا و متعالی کار می‌کند خطا و آفت بزرگی است 
لطفا دوباره نگاه کنید و تمام بضاعت خود را بکار برید تا خود را قانع کنید که من خودم را مسخره نکرده‌ام و قطعا باید این دو نقطه همرنگ باشند که چنین ادعائی دارم

هیچ کلکی در کار نیست در واقع وجود عناصر جانبی علارغم اینکه مستقیما جلوی
 دیدن خانه‌های مورد نظر را نگرفته‌اند اما با حضورشان مغز را در تشخیص به اشتباه می‌اندازد




...............‌.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


اجازه دهید با ماسک کردن اشیاء همجوار بدون تحت تاثیر قرار گرفتن از آنها به این خانه‌ها نگاه کنیم








ماسک کردن عناصر اطراف باعث قضاوت بهتر می‌شود
ماسک با شافیت 50 درصد مزاحمت عناصر جانبی را کمتر می‌کند

.
.
.



خوب اکنون متعجب خواهید شد اگر بدانید حقیقت چیست



هیچ کلکی هم در کار نیست می‌توانید با یک نرم‌افزار نقاشی کد رنگ تصویر اول را مشخص کنید
ماسک با شفافیت 10 درصد ادراک مغز را از وضعیت به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند


وقتی که ذهن ما تحت تاثیر عوامل ثانوی قرار می‌گیرد
به طرز حیرت انگیزی ممکن است واقعیت‌ها را واژگون ببینیم
باور اینکه سایه‌ی یک جسم مجاور باعث تیره‌تر شدن سوژه می‌شود و محدود بودن رنگ یک صفحه‌ی شطرنجی به دو رنگ یکسان تیره و روشن چنان در ذهن ما به عنوان اصول ثابت و حتمی تثبیت شده و قدرتمند است که مغز اطلاعات دریافتی از چشم را نادرست ارزیابی کرده و بر اساس آنچه وضعیت درست می‌داند ادراک نهائی ما را تغییر می‌دهد!

آیا توانستم عمق دهشتناکی این موضوع را به شما منتقل کنم

یا به دلیل برداشت‌ها و باورهای خود از من دچار مغالطه شده‌اید؟



آیا ممکن است این هجویات و مجعولاتی که بدروغ به خورد ما دادند و ما بدان مفتخر هستیم و یا اعتقادات مذهبی که موجب آرامش و دلگرمی ما هستند و باورهای خرافی والدین ما که بدان مبتلا شده‌ایم و علاقه‌ای هم نداریم که در مورد صحت آن تحقیق کنیم و فکر می‌کنیم می‌تواند اعتماد به نفس و آرامش ما را زیاد کند، عملا باعث ناکامی‌ها و مشکلات ما بخاطر ایجاد اختلال در استنباط‌های ما باشد و مغالطعه‌ای مخرب را موجب گردد؟


 






با حذف هجویات و مجعولات است که می‌توان حقیقت را دید

هیچ نظری موجود نیست: