متاسفانه محرومیت جنسی یک بلای بزرگ جامعه ماست و این رو باید اضافه کرد به نگاه بدی که نسبت به هر گونه تلاشی که دلسوزان برای حل این مشکلات می کنندتوجه می دهم شما را به اینکه سکس چگونه شرط سلامت روان است و چرا کسی که به مراحل متعالی انسانی رسیده باشد تلاش می کند به دیگرا نبگوید که چرا محرومیت جنسی ایشان برای خودشان و جامعه مضر است
هرم مازلو
نوشته ی سنجاقک
مازلو نیازهای اساسی انسان را در یک هرم جای داده است که دارای 5 طبقه است. طبقات پایینتر هرم نیازهای حیاتیتر و سادهتر و طبقات بالاتر نیازهای پیچیدهتر ولی کمتر حیاتی را نشان میدهند. نیازهای طبقههای بالاتر فقط وقتی مورد توجه فرد قرار میگیرند که نیازهای طبقههای پایینتر برطرف شده باشند.
هرگاه فردی به طبقه بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایینتر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردی به یک نیاز در طبقههای پایینتر احتیاج پیدا کند به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا میبرد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایینتر باز نمیگردد. به عنوان مثال یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد در صورتی که مبتلا به سرطان شود (نیاز طبقه پایین: سلامتی) وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف میکند، اما همچنان به کار و موقعیتاش به عنوان یک فرد موفق خواهد بالید و احتمالا در صورت توان به کارش باز خواهد گشت.
چهار طبقه پایین: نیازهای پایه
چهار طبقه اول هرم مازلو «نیازهای پایه» یا «نیازهای فقدانی» (Deficiency Needs) یا D-Needs نام دارند. این نیازها در صورتی که تامین شوند حس خاصی به فرد نمیدهند، اما در صورتی که تامین نشوند او را دچار اضطراب و نگرانی میکنند.
* طبقه اول: جسمانی و فیزیولوژیکی
دفع کردن، خوردن، نوشیدن، نفس کشیدن, سکس
* طبقه دوم: امنیت
امنیت شخصی در برابر جرائم، امنیت مالی و شغلی، بهداشت و سالم بودن، امنیت در برابر حوداث و بیماریها
* طبقه سوم: اجتماعی
دوستی، صمیمیت، خانوادهی پشتیبان و با روابط مناسب داشتن
انسانها به تعلق داشتن و پذیرفته شدن احتیاج دارند. این حس میتواند از سوی گروههای بزرگ (مانند باشگاههای ورزشی، اداره، گروههای مذهبی، سازمانهای حرفهای و … یا گروههای اجتماعی کوچک (مانند اعضای خانواده، همسر یا دوست نزدیک، معلم، همکار یا همتحصیل نزدیک، اشخاص مورد اعتماد و … ایجاد شود. افراد همچنین نیاز دارند توسط دیگران دوست داشته شوند و آنها را دوست داشته باشند (چه از نوع جنسی و چه از نوع غیرجنسی).
در نبود چنین پذیرفتهشدنی فرد در معرض تنهایی، اضطراب اجتماعی یا افسردهگی قرار میگیرد.
* طبقه چهارم: رضایت و احترام
انسانها نیاز به احترام و رضایت دارند: «احترام به خود»، «رضایت از خود» و «احترام به دیگران». افراد ممکن است برای کسب احترام و توجه دیگران به فعالیتهای مختلفی دست بزنند (حرفهای یا تفریحی). عدم تعادل در مورد این نیازها میتواند به کمبود احترام به خود، اعتماد به نفس پایین، عقدههای درونی و … منجر شود.
طبقه پنجم: نیازهای متعالی (نیازهای انگیزهبخش)
این نیازها به عنوان «نیازهای رشددهنده» یا «نیازهای متعالی» یا B-Needs شناخته میشوند.
* نیازهای ذهنی و فکری (Cognitive): انسانها نیاز دارند ذهن و فکر و هوش خود را گسترش دهند. این نیازها شامل خواست طبیعی انسان برای یادگرفتن، اکتشاف، دیدن نقاط جدید و خلق کردن میشود.
* نیازهای زیباییشناسیک (Aesthetic): انسانها برای رشد کردن (رسیدن به خودشکوفایی) به تصور زیبا یا چیزی که از لحاظ زیباییشناسیک دلپذیر باشد نیاز دارند.
خودشکوفایی:
maslowخودشکوفایی (Self-actualization) نیاز غریزی انسان برای استفاده حداکثر از همه قابلیتها و استعدادهایش، تلاش برای شکوفا کردن همه پتانسیلها و تبدیل شدن به بهترین چیزی که امکان بودنش را دارد است.
به اعتقاد مازلو مرحله نهایی تکامل روانشناسیک فرد وقتی رخ میدهد که او از لحاظ برآورده شدن نیازهای پایهاش (طبقههای یک تا چهار) احساس امنیت و آرامش کند. در چنین وضعیتی، او تمرکز خود را بر شکوفا کردن استعدادهای نهفتهاش برای تبدیل شدن به یک انسان موثر، خلاق، پخته و دارای بینش خواهد گذاشت.
خصوصیات افراد خودشکوفا از نظر مازلو
مازلو متوجه شده بود افراد خودشکوفا که از لحاظ توسعه روانی کاملترین هستند در بسیاری از زمینهها دارای خصوصیات شخصیتی مشترک هستند. این افراد:
* واقعیتها و حقایق جهان (و خودشان) را میپذیرند (به جای انکار یا فرار از آنها). درک شفاف و واضحتری از واقعیتها دارند و راحتتر با آنها کنار میآبند. آنها تجربهها، اشخاص یا اشیاء را بهتر ارزیابی میکنند و به خوبی میتوانند پدیدههای تقلبی، مزورانه یا فریبا را تشخیص دهند.
* در افکار و رفتارهایشان راحت و سبکبال هستند و فیالبداهه تصمیم میگیرند یا میاندیشند. چندان دنبالهرو قواعد مرسوم نیستند ولی آنها را نادیده نیز نمیگیرند. ممکن است بر اساس رسم و قاعده یا عرف عمل کنند، اما هرگز اجازه نمیدهند عرف یا رسومات مانع از دسترسی آنها از چیزی که مهم یا اساسی تلقی میکنند شود. آنها به هیچعنوان از بیرون تشویق نمیشوند و انگیزهها و نیروی محرکه آنها کاملا درونی است.
* به شدت خلاق و دارای تخیل قوی هستند. این خلاقیت لزوما تخصصی یا ویژه نیست بلکه خلاقیتی است که معمولا در همه افراد وجود دارد ولی در اثر قید و بندهای فرهنگی و عرفی خفه شده است. خلاقیت این افراد تازه، صریح و متفاوت است همانگونه که نگاه کودکان به مسائل صریح، تازه و معصومانه است.
* به حل مشکلات یا مسائل علاقه نشان میدهند و این محدود به خود فرد نمیشود، بلکه معمولا شامل مشکلات یا مسائل دیگران نیز هست. حل این مشکلات کانون اصلی توجه این افراد است که معمولا دارای نوعی ماموریت یا هدف فلسفی یا اخلاقی در زندهگی خود هستند.
* از لذتهای اساسی و پایهای زندهگی لذت میبرند و پیوسته آنها را میستایند. آنها از زندهگی روزمره ، طبیعت، بچهها، موسیقی و روابط جنسی لذت میبرند. آنها به نیازهای غریزی و جسمانی خود با تحسین، هیجان، لذت، حیرت و نوعی از خود بیخود شدن نزدیک میشوند.
* با سایر افراد و انسانها احساس نزدیکی، یگانهگی و محبت میکنند و این حس معمولا شرطی نیست و همراه با «بودن» و «وجود داشتن» آنها حضور دارد.
* روابط شخصی عمیق دارند. آنها میتوانند به دوستان خود بسیار نزدیک شوند و عشقهای بزرگ داشته باشند. در واقع آنها قادرند «مرزهای فردیت» (ego boundries) خود را (بیشتر از توانایی سایر افراد) پاک کنند. نتیجه این است که این افراد دارای حلقه نسبتا کوچکی از دوستان خیلی نزدیک هستند و با تعداد افراد اندکی رابطه نزدیک دارند. آنها در برخورد با بیشتر افراد صبور و مهربان هستند، اما در انتقاد از اشخاص مزور (hypocrates)، متکبر (pompous) یا خودبزرگبین (self-inflated)؛ واقعگرا، صریح و تند هستند.
* روحیه آزادمنش و دموکرات دارند. این افراد عمیقا به دیگران و نظر آنها فارغ از طبقه اجتماعی، باور سیاسی، نژاد، رنگ پوست و … احترام میگذارند و با آنها رفتار دوستانه دارند. به نظر آنها از هر کسی میتوان چیزی آموخت؛ بنابراین به هر فرد به عنوان یک آموزگار بالقوه که میتواند دانش آنها را افزایش دهد احترام میگذارند.
* از تنهایی و داشتن حریم خصوصی لذت میبرند. ممکن است از موضوعاتی که همه را ناراحت میکند فاصله بگیرند (از دور نظارهگر دعوا باشند) یا حتی ممکن است تا حدی غیراجتماعی یا مردمگریز جلوه کنند.
* استقلال فرهنگی و محیطی دارند. این افراد برای کسب رضایت واقعی به سایر افراد یا تایید فرهنگ عمومی وابسته نیستند، بلکه به توسعه شخصی و رشد پیوسته با توجه به استعدادها و منابعی که در دسترس دارند تکیه دارند. معنای زندهگی آنها در این کلمات خلاصه میشود: «تصمیمگیری شخصی»، «حکومت شخصی بر زندهگی خود» ، فردی فعال و موثر و مسئول دارای نظمی خودانگیخته بودن (در برابر مفلوک و منتظر دستور یا نظر دیگران بودن)
* دارای سیستم اخلاقی شخصی هستند که درونی و از قدرت یا نفوذ بیرونی مستقل است. به شدت اخلاقگرا هستند و به خوبی مفاهیم «وسلیه»، «هدف» و «وسیلههای لازم برای رسیدن به هدف» را درک میکنند و برای آنها وزنهای اخلاقی خودسنجیده دارند. همچنین باورهای اخلاقی این افراد معمولا با باورهای اخلاقی متداول فرق میکند.
* روحیه طنز فلسفی ولی غیربرخورنده دارند. آنها معمولا به لطیفههایی که برای گروهی از مردمان آزار دهنده است نمیخندند (مگر اینکه نوعی قرارداد یا رسم باشد که در یک لحظه خاص تصمیم به تبعیت از آن بگیرند). آنها میتوانند دیگران و از جمله خودشان را به باد طنز بگیرند، به خصوص وقتی احمق باشند یا بخواهند بزرگ باشند در حالی که کوچکاند. آنها معمولا به سوی طنز هوشمندانه متمایل هستند.
* دارای قوه تمییز و تشخیص هستند و میتوانند همه چیز را به صورت بیطرفانه (بدون حب یا بغض) بنگرند.
سنجاقک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر