مطالب مفید حیف است که خوانده نشوند
و باز نشر آن در هر فرصتی یک وظیفه است
مصاحبه زیر کاری است از گروه اینترنتی کاپوچینو و هیچ ارتباطی به من ندارد
گفتگو با دکتر افتخار به راه رفتن بر روی لبه تيغ میماند، همانطور که ويرايش و تنظيم آن. يک سال پيش که پيشنهاد مصاحبه با دکتر افتخار در جلسه مجله مطرح شد، خيلی از اعضای تحريريه با اين مصاحبه مخالفت کردند. شايد خيلی از ما ته دلمان از کشيده شدن به حاشيه ابتذال میترسيديم، شايد هم فکر میکرديم جامعه ما، حتی در اينترنت جنبه شنيدن چنين بحثهايی را ندارد. يک سال از آن موقع میگذرد و خيلی چيزها عوض شده، اما مهمتر از آن خيلی چيزها عوض نشده است و ما پس از يکی دو جلسه بحث به اين نتيجه رسيديم که انجام اين مصاحبه ضروری است. دکتر افتخار يکی از معدود افرادیست که در ايران به مشکلات جنسی به شکل تخصصی میپردازد و در کلينيک سکسولوژی تهران وابسته به انستيتو روانپزشکی تهران کار میکند. گفتگوی ما بسيار صميمانه و در فضايی دوستانه صورت گرفت، اما ترجيح داديم به خاطر موضوع خاص مصاحبه، اين گفتگو را به شکلی متفاوت از گفتگوهای معمول کاپوچينو ويرايش کنيم. در اين مصاحبه عليرضا نيکنژاد، پرستو دوکوهکی، شيده بهمنيار، صنم دولتشاهی، حميد رضا نصيری، کيوان ارزاقی، نيما مظفری، بابک محيط، شانی شريف، سينا تابش و نگار شريف حضور داشتند.نظراتتان دربارهی اين مصاحبه و همچنين سوالاتتان از دکتر افتخار را به اين آدرس ايميل کنيد:
sexology@cappuccinomag.com
***
کاپوچينو: اول از همه خودتان را معرفی کنيد.
دکتر افتخار: مهرداد افتخار هستم. روانپزشک و عضو هئيت علمی دانشگاه علوم پزشکی ايران. محل کار اصلیم بيمارستان روانپزشکی ايران است و البته 2 روز در هفته هم در انستيتوی روانپزشکی تهران هستيم. در روانپزشکی در حيطههای اختلالات جنسی و اعتياد بيشتر از بقيه حيطهها کار کردم و تجربه دارم.
کاپوچينو: درسش را با اين گرايش خوانديد؟
دکتر: در ايران دقيقا چنين گرايشی به شکل فوقتخصص وجود ندارد. در واقع در کل دنيا هم چند سالیست که فوقتخصص اختلالات جنسی راه افتاده است. در حال حاضر در ايران اگر کسی بخواهد بعد از روانپزشکی عمومی ادامه تحصيل بدهد تنها میتواند در رشته اطفال ادامه تحصيل بدهد. منتها يکی از همکارانمان در زمينه اختلالات جنسی در خارج از کشور يکسری تجربيات داشته است. من هم به اين رشته علاقهمند شدم و به همراه همکارانمان شروع به کار کردن در اين زمينه کرديم.
کاپوچينو: خوب پس به طور آکادميک شما درسی در اين زمينه نخواندهايد؟
دکتر: نه به طور آکادميک هيچکس در ايران نيست که همچين تحصيلاتی داشته باشد.
کاپوچينو: پس تحصيلاتتان را گفتيد تا چه مقطعی ادامه دادهايد؟
دکتر: روانبزشک هستم. تخصص پزشکی.
کاپوچينو: خوب، بهتر است به عنوان مقدمه کمی در باره سکسولوژی در ايران صحبت کنيد.
دکتر: در ايران فوقتخصص روانپزشکی در هيچ زمينهای به غير از اطفال نداريم. يعنی نه اينکه دليلش حالا چيز خاصی باشد. دانشگاه علوم پزشکی ايران در انستيتوی روانپزشکی تهران شايد حول و حوش يك سال قبل کلينيک سکس راهاندازی کرده که اختلالات جنسی را در آنجا به شکل آکادميک بررسی می کند. منتها اينکه به شکل فوقتخصص باشند همانطور که گفتم در کل دنيا رشته جديدی است و خيلی وقت نيست که فوقتخصص سکس راهاندازی شده. حتی بزرگان اين رشته هم که در اين رشته کار میکردند مدرک آکادميک سکس نداشتند، مثل کسانی چون " مستر و جانسون" که شايد اسمشان را شنيده باشيد، که شروعکننده علم سکس نوين بودهاند.
حالا اصلاً يک مقدمهای بگويم و بعد احتمالا سوالات مطرح میشود. من میخواهم به عنوان مقدمه از اينجا شروع کنم که ما اصلاً به چه سکسی، سکس غيرعادی میگويیم که ببينيم اصلاً حيطه عملکرد ما و حيطهای که میخواهيم دربارهاش صحبت کنيم کجاست و بعد درباره اهميتش و ساير مسائل مربوط به آن صحبت میکنيم.
تعريف سکس نرمال خيلی مشکل است، آنقدر رفتارهای جنسی در انسان تنوع دارد که خيلی سخت است بگوييم يک سکس نرمال و يا غيرنرمال است. منتها شايد درباره سکس غيرنرمال بتوانيم راحتتر صحبت کنيم. ما به سکسی می گوييم غيرنرمال که يک سری ويژگی داشته باشد. يكی اينكه نسبت به جامعه و يا برای افراد مخرب باشد، مثلاً طوری باشد که در رفتارهای جنسیاش به جنس مخالف آسيب برساند، کسی باشد که برانگيختگی جنسیاش طوری باشد که بايد در جلوی جمع خودش را برای ديگران expose کند (در معرض ديد قرار دهد)، چيزی که ما به آن میگوييم exhibitionism. (اين افراد معمولا رفتارشان به اين صورت است که يک بارانی بلند میپوشند که زيرش لباس ديگری تنشان نباشد، در يک شرايطی که اطرافيان انتظارش را ندارند يکدفعه دگمهها را باز میکنند. يعنی يک چيزی که برایشان خيلی جذاب است اين است که طرف را غافلگير کنند. بعد همين که جنس مخالف جيغ بکشد و فرار کند اين خود برایشان برانگيختگی دارد که بعد در يک موقعيت منتهی به خود ارضائی میشود. يک مورد ديگر آن اين است که فرد علاقه به ارتباط جنسی با کودکان داشته باشد. اينها برای جامعه ما مخرب هستند.
دومين ملاک اين است که يک ارتباط و يا يک تمايل جنسی نتواند متوجه يک پارتنر شود. اينکه پارتنر را اينجا نگفتيم جنس مخالف هدف داشتيم، برای اينکه از سال 1973 (homosexuality) همجنسگرايی از گروه اختلالات روانپزشکی حذف شده. بعد از آن هم در تقسيمبندی بيماریهای آمريکا و تقسيمبندی سازمان بهداشت جهانی حذف شد. در هيچ طبقهبندی علمی در دنيا الان homosexuality را بيماری نمیدانند؛ يک ترجيح جنسی کاملاً طبيعی محسوب میشود که حالا با بقيه افراد متفاوت است، هر چند شايد پذيرش آن يک مقدار به خصوص برای ما مشکل باشد. اما واقعيت اين است که الان ما اين را يک بيماری نمیشناسيم و در حيطه كار اختلالات روانپزشکی نيست، هرچند که باز دربارهاش و تئوریهایش میتوان صحبت کرد.
سکس غيرنرمال باز وقتی میگوييم که primary sex organ را کنار بگذارند و exclude بکنند. مثلاً کسانی که برانگيختگی جنسی عجيب و غريب دارند به اين شکلاند که حتماً بايد کار خاصی را انجام دهند. هستند کسانی که مثلاً با ديدن يک مثلث در فضا و يا تصور يک مثلث در فضا به برانگيختگی جنسی میرسند، يا خوردن بعضی از مواد برايشان برانگيختگی جنسی ايجاد میکند، يا انواع روابط جنسی که فقط به شکل oral sex باشد يعنی سکس طبيعی را همراه نداشته باشد، که اگر فقط به اين شکل باشد به آن سکس غيرعادی میگويند. ملاک ديگر اينکه به طور غيرطبيعی همراه با احساس اضطراب و گناه باشد. ويژگی ديگر اينکه به شکل compulsive باشد. سکس به صورت compulsive يعنی اجباری. فرد قبل از اينکه يک رفتاری را انجام بدهد احساس تنش و اجبار میکند که آن کار را انجام بدهد و وقتی آن کار را انجام میدهد از آن تنش خلاص میشود. نمونه واضح چنين رفتارهايی را در افراد وسواسی میبينيم که شخص فکر میکند دستش کثيف شده، اين احساس دائماً در او ايجاد تنش میکند و او به شکل "کامپالسيو" ميرود دستش را میشويد تا از اين تنش خلاص شود. در اين حالت اراده فرد به نوعی تحت تاثير قرار میگيرد.
وقتی يک سکس به صورت compulsive است که مثلا فرد بگويد من احساس تنش میکنم و عامل اصلی که باعث میشود من يک ارتباط جنسی برقرار کنم آن desire يعنی تمايل جنسی و موتور جنسی من نيست بلکه اين در ذهنم مرتب تکرار میشود اين کار را بکنم و احساس میکنم موقعی كه اين كار را میكنم کنترلی روی آن ندارم. خب پس تا اينجا از 5 ويژگی اختلال جنسی يا سکس غيرطبيعی صحبت کرديم. اينجا بد نيست درباره masturbation (خود ارضايی) صحبت کنيم به خاطر اينکه به طور سنتی در کشور ما درباره خودارضایی خيلی بد صحبت شده، ازقبيل آموزشهايی درباره اينکه خودارضایی ايجاد کوری و کری میکند، باعث میشود ستون فقرات برجستگی پيدا کند و ...
کاپوچينو: لطفا اگر می شود در مورد اين مساله کامل توضيح بدهيد.
دکتر: من فکر میکنم که اينها مهمترين قسمت مسئله است. مثلا میگويند فرد لاغر میشود. (اين را معمولا در مدارس پسرانه میگويند.)
کاپوچينو: در مدرسههای ما، مربیهای پرورشی اينها را میگفتند.
دکتر: مثلاً میگويند فرد رنگ پريده میشود. حتی بعضی از کسانی که کتابهای تربيتی مفصلی نوشتهاند، افراد تربيتی که رویشان حساب میشده هم در جلسات سخنرانی برای پدران و مادران گفتهاند، حتی در کتابهایشان گفتهاند و نوشتهاند که ما میتوانيم وقتی وارد يک کلاس شديم بر روی چند بچه دست بگذاريم که اينها خودارضایی میکنند، مثلاً رنگپريده، گوشهگير و افسرده هستند! واقعيت اين است که تمامی اين حرفها غيرعلمی است و اصلاً يک همچين چيزی نيست. اگر خودارضایی اين اثرات را داشت- از آنجايی که اثرش روی بدن کاملاً همانند اثر يک ارتباط جنسی روی بدن است- بنابراين يک رابطه جنسی هم همهی اين اثرها را داشت! اين حرفها کاملا غيرعلمی و بیاساس هستند. آمارهايی هم که وجود دارد نشان میدهد که اکثر افراد در طول عمرشان اين کار را کردهاند و میکنند. اگر قرار بود که اين گونه باشد نزديک به همه افراد بايد اين مشکلات را میداشتند.
کاپوچينو: آيا از لحاظ پزشکی تکرار بیحساب خودارضایی میتواند مضر باشد؟
دکتر: ببينيد خودارضایی هم اگر کنترلی رويش نباشد compulsive میشود. يک نشانهاش اين است که خيلی تکرارش زياد باشد مثلا 4 بار در هفته اين کار را انجام دهند يا آنقدر خودارضایی کنند که نتوانند متوجه پارتنر شوند، مثلا شوهری بيايد این کار را به روابط جنسی با همسرش ترجيح دهد. اين موارد از جمله مواردی هستند که نياز به دخالت پزشکی دارند. نه از اين نظر که خودارضایی است، از اين جهت که ملاکهای ديگر يک سکس غيرطبيعی را دارد. هر رفتار انسانی اگر compulsive باشد مورد توجه کلينيکی قرار میگيرد و فرقی نمیکند خودارضایی باشد يا خارش بدن يا صورت باشد و يا خريد باشد. البته اين را هم بگويم که از نظر دين ما اين کار حرام است، به خاطر همين نوجوانانی که اين کار را انجام میدهند دچار يک احساس گناه میشوند. اين احساس گناهِ دائم باعث میشود که آنها غمگين و افسرده شوند و بارها اقدام میکنند و تصميم میگيرند که آن کار را انجام ندهند ولی باز انجام میدهند. اين وضعيت فرهنگی تاحدودی کار ما را در کلينيک سخت ميکند و نمیتوانيم راحت بگوييم اين کار هيچ اشکالی ندارد. در کشورهای غربی در مدارسشان انجام خودارضایی را به بچهها آموزش میدهند و برای تکامل psycho sexual ممکن است که کمککننده هم باشد. منتها ما بايد يک حد وسطی را بگيريم. حداقلش اين است که اطلاعات غلط ندهيم که اين احساس گناه دينی که وجود دارد را با اين احساس که الان که من دارم اين کار را انجام میدهم به نسل بشری دارم خيانت میکنم و در آيندهام مثلاً اين مشکلات را پيدا میکنم ، عينکی میشوم و غيره (!) تلفيق کنيم.
کاپوچينو: در مورد خودارضایی شما يک عدد گفتيد، مثلاً بيش از 4 بار در هفته. يعنی ما آمديم يک جور خطکش تعيين کرديم که اگر بالاتر رفت نرمال نيستيم، آيا قانونی در اين مورد وجود دارد؟
دکتر: نه! اين هم حدودیست، اگر زياد باشد و فرد احساس اجبار و تنش بکند، نشاندهنده اين است که compulsive است ولی واقعيت اين است که نه! هيچ عدد مشخصی را نمیتوان قرار داد. همانطور که گفتم اگر دفعات آن زياد باشد و فرد احساس کند که compulsive است و احساس گناه و اضطراب کند ما میآييم يک مداخلاتی میکنيم و گرنه خودارضایی يک رفتار نرمال انسانیست.
کاپوچينو: پس اين از لحاظ روانشناسی به هيچ عنوان ناهنجاری تلقی نمیشود؟
دکتر: نه از جهت روانشناسی بلکه از جهت هيچ علمی غيرطبيعی محسوب نمیشود. من فکر میکنم بهتر است واقعيتهای خودارضایی را راحت بگوييم که اين عمل از لحاظ دينی حرام است و باقی چيزهايی که درباره آن در جامعه میگويند غلط و غيرعلمی است.
کاپوچينو: لطفا درباره گروههای اختلالات جنسی هم صحبت کنيد.
دکتر: 3 گروه اختلال در اختلالات جنسی قرار میگيرد. گروه اول، گروه dysfunction ها (اختلالات کارکردی جنسي) است که از اختلالات (desire) تمايلات جنسی شروع می شود. اين گروه شامل اختلالات بر انگيختگی که هم در خانمها و هم در آقايان وجود دارد میشود که در آقايان به آن ناتوانی جنسی impotency میگوييم. اختلالات رسيدن يا اساسا نرسيدن به اوج لذت يا orgasm در خانمها و آقايان هم شامل اين گروه میشود و انزال زودرس هم در اين گروه قرار میگيرد. برخی از اين اختلالات همراه با درد هم هستند. گروه دوم كه گروه بزرگتری هستند گروه paraphilia (اختلالات ترجيح جنسی) هستند كه يكی دو نمونهاش را اينجا مثال زديم که مثلا" پدوفيلیها علاقه به روابط جنسی با کودکان دارند. البته اين مساله [روابط جنسی با کودکان] در سالهای اخير خيلی مورد توجه همه قرار گرفته و در واقع در سالهای اخير مفهوم رسوايى اخلاقى از همجنسگرايی به پدوفيليا تغيير يافته است.
کاپوچينو: چه چيزی باعث شد که اين تغيير مفهوم انجام شود؟ اساسا روابط جنسی تا چه سنی غيرطبيعی به حساب میآيند؟
دکتر: بخشی از اين مساله كار نهضت فمينيسم بوده چرا که پدوفيليا عمدتاً كارى مردانه عليه بچهها بوده است. فمينيستها در ايجاد قوانين سفت و سخت بر عليه اين مساله نقش بسيار موثری ايفا کردهاند. هر چند وقتى به تاريخ نگاه مىكنيم به موارد زيادی بر میخوريم كه افراد بسيار كه روابط جنسى با کودکان داشتهاند. در حال حاضر سنى كه يك کودک میتواند از لحاظ قانونی ارتباط جنسى برقرار كند بسيار بالاتر رفته و هر گونه ارتباط جنسى با کودک زير 13 سال به شرط اينكه فردى كه با او ارتباط برقرار میكند بالاى 16 سال باشد غيرطبيعى شمرده میشود.
کاپوچينو: خوب برگرديم به دستهبندی گروههای اختلال جنسی.
دکتر: نمونه ديگرش exhibitionism بود كه در رابطهاش صحبت كرديم. ساديسم و مازوخيسم هم نوعی پارافيليا هستند. از انواع ديگر پارافيليا، فتيشيزم را میتوانيم نام ببريم که فرد علاقه به قسمتهايى از لباس شريك جنسیش دارد و يا با لمس كردن كفش يا لباس او احساساتش برانگيخته میشود. و يا voyeurism (مثلاافرادی که علاقه به شنيدن جملات سکسی دارند) و يا افرادی که علاقه به پورنوگرافى دارند. يکی ديگر از اين اختلالات frotteurism است که مثلا فرد در برخی زمانها در حالتیست كه متوجه نيست و خودش را به جنس مخالف نزديك میكند، پديدهای كه در اتوبوسها و مينىبوسها میبينيم. اينها همه انواعى از پارافيليا هستند که اختلال در ترجيح جنسی است، يعنی برانگيختگی شخص به آن اشکالی که گفتيم صورت میگيرد. مسئله مهم اين است که بدانيم در اين حالت فرد روياهایش هم به همين شكل است. ممكن است هر كسى يک سرى از اين كارها را در شرايط خاصى انجام بدهد، مثلاً هنگامی که به يك شريك جنسى دسترسی ندارد، اما كسى كه اين اختلالات را دارد اصلا علاقهمند است كه اينكارها را انجام بدهد.
گروه سوم كه در حيطه اختلات جنسى در زمينه سكس قرار میگيرد اختلالات هويت جنسی است. هويت جنسى احساس درونى مرد بودن يا زن بودن است كه در شرايط عادى بايد با فيزيک انسان مطابقت داشته باشد. يعنی شخصی كه فيزيک مردانه دارد بايد احساس مردانه خوبى داشته باشد و هر كسى هم که فيزيک زنانه دارد احساس زن بودن کند. وقتی اين دو با هم متناقض دربيايند فرد احساس میکند از جنسيتش راضی نيست. اين گروه هم در گروه اختلالات هويت جنسى قرار میگيرند كه در شديدترين حالتش ما به آن میگویيم transexuality. فرد مراجعه میکند و میگويد اصلا جنسيت من را عوض كنيد. من اصلاً نمىخواهم دختر باشم و دوست دارم پسر باشم و بالعكس.
اين سه گروه هستند، که البته گروهى كه شايد فكر میكنم بيشتر مردم میشناسند و شما هم میشناسيد همان گروه اول اختلالات يعنی اختلالات کارکردی هستند.
کاپوچينو: آيا در اين زمينه آمارهايی هم در دسترس هست؟
دکتر: معتبرترين مطالعهاى كه در زمينه شيوع اختلالات جنسى در جامعه شده تحقيق شخصی به نام لومن در سال 1994 است که بر روی حدود 3900 نفر در آمريكا انجام داده است. نتايجش خيلی جالب است: در ميان خانمها 33% شكايت كردهاند كه تمايل جنسیشان كم است. شايعترين اختلال جنسی در خانمها كم بودن تمايل جنسي است. 17% گفتهاند كه در برانگيختگی مشكل دارند. 24% گفتهاند كه به ارگاسم نمیتوانند برسند كه باز اين هم رقم بالايى است كه در رابطه با هر كدام از اينها میشود صحبت كرد. 21% گفتهاند سكس برایشان لذتبخش نيست، 14% از درد هنگام نزديكی شكايت داشتهاند. البته آمار آقايان كمی پايينتر بود ولی 16% آنها تمايل جنسیشان كم بود، 10% اشكال در (erection) نعوظ داشتند، 29% گفتند كه زود به اوج لذت جنسی میرسند كه اين هم رقم خيلی بالايیست. 17% هم گفتند كه performance anxiety دارند، يعنی موقعی كه میخواهند رابطه جنسی داشته باشند خيلی مضطرب و نگرانند. اين آمار شيوع اين اختلالات را نشان میدهد. حالا سر هر كدام از اين موارد كه خواستيد میتوانيم مطلب را بازش كنيم و در رابطهاش صحبت كنيم.
اگه بخواهيم بحث را زنانهتر كنيم بايد وارد اختلالات delayed orgasm (تاخير در رسيدن به اوج لذت) بشويم، اگر بخواهيم بحث را مردانه كنيم بايد وارد impotency و premature ejaculation (عقيمی و انزال زودرس) بشويم و اگر بخواهيم ايرانيزهاش كنيم بايد وارد پديدههايى كه در ايران زياد است از قبيل ازدواجهای كامنيافته بشويم.
کاپوچينو: اين آماری كه شما داديد در مورد آمريكاست. آيا چنين كاری در ايران در سطوح مختلف انجام شده يا خير؟
دکتر: نه در ايران نشده و فكر میكنم كه هنوز هم خيلی زود باشد برای اينكار چون خيلی سخت است!
کاپوچينو: چرا سخت است؟ يعنی مردم حرف نمیزنند و حقيقت را نمیگويند؟
دکتر: فكر میكنم خيلی سخت باشد...
کاپوچينو: ولی فکر نمیکنيد كلينيکها بتوانند از همان مراجعاتشان آماری در بياورند؟ البته میدانيم که فقط افرادی که مشکل دارند به اين کلينيکها مراجعه میکنند و نمیشود آن را تعميم داد به تمام جامعه. ولی حداقل اين کلينيکها نمیتوانند بگويند چند نفر مراجعهکننده در ماه دارند؟
دکتر: خب در اين حد آمار داريم ولی اينكه بدانيم در سطح جامعه چقدر است نه، يعنی مطالعات اجتماعی نمیشود كرد. وقتی درِ خانه مردم میرويم، واقعا نمیشود سوال کرد. بخصوص در شرايطی كه برخی کسانی که كارهای پرسشگری خيلی كمتر از اين حرفها کردهاند محكوم به چيزهاى اساسی شدهاند. اين است كه فكر نمیكنم كسی حاضر باشد چنين كاری كند و خيلی سخت است.
کاپوچينو: مگر اينكه focus group بگذاريم كه باز آن را هم نمیشود به تمام جامعه تعميم داد زیرا که بررسی کیفی است.
دکتر: Focus group هم اپيدمولوژيکال نيست، ولی خوبیاش اين است که بعضی از اين چيزها را ممکن است به شكل كيفی روشن کند.
کاپوچينو: آيا چيزی كه به اسم گروپ سكس (رابطه جنسی بیش از دو نفر) شناخته شده است و جزء اختلالات جنسی به شمار ميرود؟
دکتر: اگر كسی باشد كه به طور مداوم درگير گروپ سكس باشد و علاقهمند به اين روابط باشد، شايد بتوانيم آن را جزء اختلالات جنسی که جايی طبقهبندی هم نشده قرار بدهيم. اما اگر فردی يک بار درگير اين گروپ سكس بشود و اين رفتار او تداوم نداشته باشد جزو اختلالات جنسی محسوب نمیشود.
کاپوچينو: مثلا اگر فردی وجود داشته باشد كه فقط در چنين شرايطی دچار برانگيختگی جنسی شود؟
دکتر: اين را میتوانيم جزو يك اختلال جنسی كه جايی طبقهبندی نشده قرار بدهيم. ما يک گروه هم داريم که شامل اختلالات جنسی میشود كه جايی ذكر نشدهاند. در اين باره مثالهای زيادی وجود دارند از جمله داشتن رابطه جنسی با مرده، auto erotic asphyxia؛ یا حالتی كه بر اثر آن هر سال تعداد زيادی در آمريكا میميرند به خاطر اينكه در حالت hypoxia، در حالتی که اكسيژن مغز كم است، لذت جنسی بسيار زيادی تجربه میشود و به همين دلیل افراد خودشان را هايپوكسيد میكنند . يک کيسه روی سرشان میگذارند تا هايپوكسيد شوند و بعد خودارضایی میكنند. منتها چنين كارهايی گاهی وقتها به مشکل هم برمیخورد، مثلا آن لحظهای که بايد هوا برسد نمیرسد!
کاپوچينو: چيزی که امروزه زياد ديده و شنيده میشود اين است که تبليغات پورنوگرافی بيشتر بر روی انحرافات جنسی است، مثلا عکسهای فتيشسکس و ارتباط با حيوانات و کودکان بازديدکنندگان زيادی در اينترنت دارند. آيا اين چيزها کارکرد اطلاعرسانی در مورد شيوه صحيح سکس را معکوس نمیکند؟
دکتر: اين چيزی كه در پورنوگرافیها نشان داده میشود (روابط يک فرد با جنس مخالفش) يك رابطهی جنسی بسيار ايدهآل است. هيچ مشكلی هيچ جای كار وجود ندارد، طول مدت رابطه طولانی است، اندامهای جنسی در ماكزيمم اندازه ممكن وجود دارد و از اين قبيل چيزها. يعنی برای اينكه صحنهها جذابتر باشند به اين شکل نشان داده میشوند.
شايد اين قبيل تصاوير به گروهی از افراد اطلاعاتی بدهد، به خصوص در جامعه ما كه اطلاعات از كانالهای صحيحی به افراد نمیرسد ممکن است در شرايطی كمکكننده باشد. اما برای كسانی كه اختلالات جنسی دارند، كسانی كه اضطراب دارند، كسانی كه اعتماد به نفسشان كم است كه باز من فکر میکنم اين جور افراد در جامعه ما زياد هم ديده میشوند، اين فيلمها گاهی وقتها میتواند اين اضطراب و يا اختلال را بيشتر كنند. ببينيد ما يک چيزی داريم بنام performance anxiety به اين معنی كه موقعی كه میخواهيم يک كاری را جلوی جمع بكنيم اضطراب میگيريم. اما موقعی كه تنها هستيم و اينکار را انجام میدهيم اضطراب نمیگيريم. من ممکن است در خانه خودم خوب صحبت کنم، ولی وقتی میخواهم اينجا جلوی شما صحبت کنم دچار اضطراب يا همان performance anxiety بشوم. اضطراب باعث میشود که من عملکرد خوبی نداشته باشم. مثلاً صدايم بلرزد يا مطالب يادم نيايد. اين حالت را در نوازندهها خيلی زياد میبينيم که جلوی ديگران دچار آن میشوند. عين همين حالت ممکن است در روابط جنسی هم رخ بدهد، يعنی موقعی که فرد میخواهد روابط جنسی برقرار کند، جلوی شريک جنسیش اضطراب بگيرد، يعنی اينکه فکر کند آيا الآن میتواند اين کار را انجام بدهد يا نه؟ بخصوص در کشور ما که خيلی اين مسئله برای آقايان اهميت زيادی دارد که بتوانند يک رابطه جنسی همراه با نعوظ و دخول را حتماً داشته باشند. اين مسئله اضطراب در عمل مسئلهای وابسته به پارتنر نيز هست. مثلا اگر پارتنری باشد که سرزنشکننده باشد، مثلاً يک شب حالا به دليل خستگی مردنعوظ خوبی نداشت و نتوانست اين کار را انجام بدهد، سزنشش کند. اين اتفاقات باعث میشود که اضطراب بيشتر شود.
همه اينها را برای اين گفتم که اضطراب در شرايطی که فرد demand (انتظار) زيادی روی خودش احساس کند بيشتر میشود. و يکی از کارهای اساسی در درمان اختلالات جنسی اين است که اين demand ها را از روی افراد برداريم و به آنها ياد بدهيم که سکسundemanding داشته باشند که حالا جلوتر توضيح میدهم. حالا شما به من بگوييد ديدن پورنوگرافی باعث زياد شدن demand میشود يآ کم شدن آن؟
کاپوچينو: باعث زياد شدن آن.
دکتر: بله. بنابراين روی بسياری از افراد که بخصوص اعتماد به نفس خوبی ندارند ممکن است کاملاً اثر مخرب داشته باشد و ما به شخصه اينکار را در کلينيک به هيچ کس پيشنهاد نمیکنيم. ممکن است يک فيلم آموزشی ساخته بشود که ما اينجا در دسترس نداريم نشان افراد بدهيم، اما اين پورنوگرافی رايج را ما توصيه نمیکنيم.
دومين مسئله اينکه آن قضايايی که در اينترنت مثلاً در رابطه با فتيشيبسم هست، فقط در اينترنت هم نيست. در خارج از کشور جاهايی هست که اين خدمات را به اين افراد ارائه میدهند يعنی مثلا روسپیها ياد گرفتهاند اين کار را بکنند. کلابهايی هست که افراد مازوخیست (خود آزار) و افراد ساديست (ديگر آزار) به آنجا مراجعه میکنند يعنی يک آدم مازوخیست يک آدم ساديست را پيدا میکند و با هم ارتباط برقرار میکنند. بخشی از آن هم بخاطر اين است که خب افرادی که اين مشکلات را دارند مراجعه میکنند. يعنی يک آدم عادی که مراجعه نمیکند و سرويس نمیخواهد. کسانی که ساديستيك يا فتيشيست هستند نياز به خدماتی دارند و بايد به جايی مراجعه کنند و پارتنری پيدا کنند که اينکار را برایشان انجام دهد و يا کسی حاضر شود در روابط جنسی به آنها آسيب بزند. من فکر میکنم يکی از دلايلی که اينها را گذاشتهاند مشتریهایشان است و مسئلهی اقتصادی قضيه هم هست.
کاپوچينو: به ازدواجهای کامنيافته اشاره کرديد. کمی هم در اينباره صحبت کنيد و اينکه اصلا شما چه ازدواجهايی را کامنيافته میدانيد، چرا چنين موردهايی به وجود میآيد و چه تاثيراتی بر روی کل ازدواج میگذارند؟ آيا آماری بطور تقريبی داريد که ببينيم تاثيرات اين موارد بر طلاق به چه شکلی هست؟
دکتر: اين آمار وجود دارد ولی من الآن همراهم نيست که بخواهم ارائه بدهم و نمیتوانم به طور دقيق بگويم چه تعداد از کسانی که به دليل اختلات جنسی مراجعه میکنند و طلاق میخواهند وجود دارد و ثبت شده، ولی بايد توجه کنيم در کشور ما خيلی از مشکلات روزمره زندگی بخاطر اشکال در روابط جنسی است. يعنی فرد نمیگويد من از رابطه جنسی با تو ناراضی هستم، يا تو به خاطر اينکه انزال زودرس داری من را عصبانی میکنی، رویاش نمیشود اين چيزها را بگويد و به جای آن میگويد: مثلا" شب چرا دير اومدی خونه؟! چرا توجه نمیکنی؟ يعنی اينکه اشکال در روابط جنسی خيلی وقتها خودش را در حيطههای ديگر زندگی نشان میدهد و مثلا شخص به خاطر مسائل ديگری تقاضای طلاق کند و مشکلات جنسی خيلی رو نيست. اما واقعيت اين است که يکی از ستونهای خيلی مهم تداوم يک ارتباط زناشويی، روابط جنسی است. يکی از ستونهای خيلی خيلی مهم.
يکی از دلايل ازدواجهای کامنيافته در جامعه ما فرهنگ ماست. از يک دختر و پسری که هيچگونه تجربه روابط جنسی در هيچ حدی نداشتهاند میخواهيم که وارد اطاق بشوند و اوج رفتار جنسی را از خودشان به نمايش بگذارند. خب اينکار برای هر دو اضطراب خيلی زيادی به همراه خواهد داشت. هم پسر میترسد چون هيچ تجربهای ندارد و هم دختر نمیداند چه اتفاقی قرار است بيفتد. از آنجايی که اين دو نفر بايد رابطه جنسی کاملی را برقرار کنند طبيعتاً گاهی وقتها به مشکل برمیخورند. البته در سالهای اخير اين فرهنگ تعديل شده ولی تا همين چند سال قبل خانوادهها پشت در اطاق میايستادند و منتظر بودند تا دستمال قرمز را از داخل اطاق به عنوان پيروزی مرد بگيرند!!!
مساله ديگر اينکه در کشور ما سکس از اول با گناه و احساس گناه آميخته شده. هيچوقت به بچههایمان ياد ندادهايم میشود رابطه جنسی داشت بدون اينکه احساس گناهی داشته باشند. هر وقت صحبت از اين قضايا شده مادرها لبشان را گزيدهاند و گفتهاند وای خيلی بده يک همچين چيزی. خب طبيعتاً باز اين احساس گناه هم که بخشی از آن ممکن است ناشی از احساسات مذهبی ما هم باشد بعنوان يک عامل مهارکننده عمل میکند و باعث میشود که هر دو خيلی در روابط جنسی راحت نباشند. خانم خودش را ناخودآگاه سفت میکند و اجازه دخول نمیدهد، آقا هم که خب تجربهای ندارد و وقتی میبيند نمیشود ممکن است اعتماد به نفسش را از دست بدهد و فکر کند که مشکلی دارد. من يک مريضی داشتم که میگفت مثلاً اين چنگيزخان چه کار میکرده؟! چون وقتی که به زنها تجاوز میکرده آنها نمیخواستند ولی خب اين چه میکرده؟! پس حتماً من ايرادی دارم؟!!! در خيلی از ازدواجهای کامنيافته دخول صورت نمیگيرد. گاهی وقتها اين مساله ممکن است سالها طول بکشد . من مورد 18 سالهاش را در کشورمان ديدهام. مورد 14 ساله فراوان، و مورد 5-6 ساله هم که خيلی زياد ديده ام که مراجعه میکنند و خانوم هنوز باکره است.
کاپوچينو: چه راهحلی برای اين ازدواجهای کامنيافته وجود دارد؟
دکتر: ازدواج کامنيافته اختلال خوشخيمی است و به طول مدتی که اين مشکل وجود داشته هم ارتباطی ندارد. يعنی برای ما هيچ فرقی نمیکند که کسی يک سال اين مشکل را داشته است، يا 5 سال، يا 10 سال. هر سه فرد يک جور آينده دارند که معمولا،ً اگر يک اختلال جدی زيربنايی وجود نداشته باشد، با موفقيت همراه است. کار اساسی که بايد در مورد اين افراد انجام شود اين است که ياد اين افراد بدهيم که چگونه رابطه جنسی برقرار کنند . معمولاً ما انجام دخول را برایشان ممنوع میکنيم. يعنی به آنها میگوييم اگر امشب ديديد که نعوظ خوبی داريد و خانم هم گفت که من آمادهام، تا وقتی که به شما اجازه داده نشده نبايد عمل دخول را انجام بدهيد. ببينيد ما وقتی اين جمله را میگوييم بار بزرگی از روی دوششان برمیداريم. چون اين گونه افراد درگير انجام اين کار بودهاند. هر شب تلاش میکردهاند و میگفتند چرا نمیشود؟ و همين مساله میتوانست در روابطشان تنش ايجاد کند. پس در ابتدا میگوييم انجام اين عمل از همين الآن ممنوع است و بايد کارهای ديگری کنيد و روابط جنسی را مرحله به مرحله جلو میبريم.
کاپوچينو: میتوانيد از تمرينهايی که میدهيد بيشتر صحبت کنيد؟
دکتر: مثلاً تمرين مرحله اولشان که شايد کمی هم به نظر غيرجنسی بيايد به اين شکل است که زن و شوهر در اطاقی که نور ملايمی وجود دارد از ماساژ دستها و قسمتهای مختلف بدن شروع کنند. انگار که يک خمير را ماساژ میدهند، واقعاً به شکل ماساژ باشد. به نواحی جنسی هم هيچ کاری نداشته باشند. هرکسی 5 دقيقه قسمتهای مختلف بدن فرد ديگر را بايد ماساژ دهد. و بعد همينطور مراحل بعدی را پلهپله جلو میرويم. افراد اين را ياد میگيرند که در روابط جنسی چگونه بر قسمتهای مختلف بدنشان متمرکز شوند و ديگر آن demand را روی خودشان حس نکنند. از فرد اين اشتغال خاطر را میگيريم که حتماً بايد دخول را انجام دهد. کار جديدی ياد میگيرند که در آرامش از ارتباطشان لذت ببرند و اينکه اين موضوع را هم ياد بگيرند که سکس فقط primary sex organs (اعضای اصلی جنسی) نيست. از تحريک قسمتهای مختلف بدن شروع میشود و بعد در مرحله آخر به آنها اجازه میدهيم که عمل دخول را انجام دهند. که آن هم تکنيک مخصوص خود را دارد که خانم در حالتی قرار میگيرد که کنترل را بدست میگيرد و در نتيجه آن عاملی که باعث ترس هست کمرنگتر میشود .
مسئله خيلی مهم رفتارهای اشتباهی است که بعضی وقتها جامعه پزشکی ما انجام ميدهد. بعضی متخصصان زنان پردههای بکارت را برمیدارند. در صورتی که پرده بکارت هيچ مقاومتی در برابر دخول ندارد. يک چيز خيلی نازکی هست. عامل اصلی که مانع دخول میشود ترس ناخودآگاه و سفت کردن ناخودآگاه عضلات واژن است. بخاطر همين هست که گفته شده برداشتن پرده بکارت ممکن است وضعيت را وخيمتر هم بکند. اعتماد به نفس افراد را از بين میبرد و بعد هم میگويند ما رفتيم اين کار را هم انجام داديم ولی باز هم نتوانستيم دخول را انجام دهيم. برای همين برداشتن پرده بکارت توصيه نمیشود. اگر طول بکشد ممکن است مرد اعتماد به نفسش را از دست بدهد و دچار impotency (ناتوانی جنسی) و اشکال در نعوظ بشود. در چنين شرايطی که فرد ياد گرفت سکس فقط primary sex organs نيست از داروها از جمله واياگرا هم میتوانيم استفاده بکنيم.
کاپوچينو: البته موردی بوده که به خاطر ترس دختر عمل دخول انجام نمیشده و به آنها ژلهای خاصی داده بودند که اين دختر به خودش تزريق میکرد و بعد بالاخره بعد از دو سال و نيم موفق شده بودند.
دکتر: معمولاً اگر افراد در درمانشان همکاری کنند، ما پلهپله تمرينی به آنها میدهيم که معمولا ً يک روند 3-4 ماهه دارد و بعد هم به آنها اجازه دخول میدهيم و موفق میشوند.
کاپوچينو: البته اگر مراجعه کنند.
دکتر: بله اگر مراجعه کنند و تمريناتشان را انجام بدهند که معمولا هم ادامه میدهند. البته در اين موارد خانوادههای خانمها به خصوص آقايان را سرزنش میکنند و میگويند داماد ما مشکل داره! تو نتونستی اين کار رو انجام بدی. يک مسئله خيلی مهم در درمان اين اختلال اين است که خانوادهها از اين قضيه خودشان را کنار بکشند، برای اينکه اين هم باز اضطراب و demand را روی افراد زياد میکند.
کاپوچينو: شما در بحث مربوط به اختلالات، به انزال زودرس اشاره کرديد. چه معياری برای طبيعی بودن يا نبودن انزال وجود دارد؟
دکتر: اولاً اين توضيح را بدهم که در تمامی اختلالات روانپزشکی مشخص کردن حد طبيعی از حد غيرطبيعی خيلیخيلی مشکل است. اين حد را اينجا به شکل قراردادی گذاشتند که اگر مشکلی در کارکرد فرد ايجاد بکند، حالا کارکرد شغلی، اجتماعی، بين فردی و يا اينکه برای خود فرد احساس ناراحتی خيلی زياد بکند يک اختلال محسوب میشود. يعنی اين شامل انزال زودرس هم میشود. در طبقه بندی " دی.اس.ام." که يکی از طبقهبندیهای معتبر جهانیست هيچ زمانی برای انزال زودرس ذکر نشده و گفته شده رسيدن به ارگاسم قبل، در حين، و يا بلافاصله پس از دخول، قبل از زمانی که خود فرد بخواهد. خب اين يک ملاک است. اين را هم بايد بگوييم که بعضیها مفهوم خوبی از انزال زودرس در ذهنشان نيست . مثلاً فرد میگويد برای من 5 دقيقه زمان ميگيرد تا به اوج لذت جنسی برسم ولی دلم ميخواهد که طولانیتر باشد. اين انزال زودرس نيست. انزال زودرس يک اختلال است که تعريفش همانی است که گفتم. منتها باز خوب شد که صحبت کرديم. يک مسئله خيلی مهم اين است که همه موارد و مشکلات جنسیای که در زوجها میبينيم يک اختلال نيست. همانطور که زوجين ممکن است در بسياری از مسائل مثلا درباره تربيت بچه، خريد مرغ و يا در انتخاب خانه با هم توافق نداشته باشند، ممکن است که درباره مسائل جنسی هم با هم توافق نداشته باشند. يعنی مثلا زمانی که طول میکشد يکی از آنها به اوج لذت برسد با ديگری فرق کند و مثلا بخواهد زمان طولانیتر باشد. اين اختلال نيست. ممکن است يکی از زوجها تمايل داشته باشد که هر شب ارتباط جنسی داشته باشد، ولی ديگری دوست داشته باشد هر 3 شب در ميان ارتباط داشته باشد . اينها هيچکدام اختلال نيستند، اما ممکن است تعارضاتی ايجاد کنند. حالا ما میگویيم sexual function discrepancy، يعنی يک ناهمگونی در کارکرد جنسی که تقريبا در تمام زوجها در سراسر دنيا وجود دارد. و بايد اين را به مردم بگوييم که طبيعی است و فکر نکنند غير عادیست.
کاپوچينو.: آيا anal sex (سکس از ناحيه معقد) هم جزو اختلالات جنسی قرار می گيرد؟
دکتر: اگر primary sex organ به طور کامل از رابطه حذف شود و يک زوجی ارتباط جنسیشان فقط به صورت anal sex باشد غيرطبيعی است، ولی صرف برقراری به اين شکل اختلال محسوب نمی شود. گيرندههای لذت زيادی در کانال anal وجود دارد، منتها مشکلاتی را میتواند برای خانمها ايجاد کند، منجمله اينکه عضلات حلقوی که کانال anal را می بندد دچار اشکال میشوند. گيرندههايی که در کانال anal هستند بسيار حساس هستند و برای همين به محض اينکه مدفوع وارد انتهای رکتوم میشود فرد احساس میکند بايد دستشويی برود. اين گيرندهها به حدی حساس هستند که فرد تفاوت وجود گاز و مدفوع را میفهمد، يعنی فقط کشش نيست، اينها را تفکيک میکند از هم. بنابراين انجام anal sex در درازمدت حتما آسيبهايی به فرد وارد میکند و مشکلات ماندگار فيزيولوژيک ايجاد میکند. اما همانطور که گفتم صرف انجامش نمیتواند يک اختلال محسوب شود.
کاپوچينو: آيا G Spot اصلا وجود دارد و در رابطه جنسی نقشی دارد؟
دکتر: اگر در کتابهای آناتومی دنبال G Spot بگرديم چيزی پيدا نمیکنيم، برای اينکه عمده اطلاعات آناتومی از مطالعات تشريحی جسدها به وجود میآيد. به نظر میآيد در حالتی که خانم در حالت rest کامل است، هيچ قسمت از واژن را نمیتوانيد مشخص کنيد که G Spot باشد. بنابراين در کتابهای آکادميک هم چيزی نمیتوانيد پيدا کنيد، اما در سال 1952 يک تکنسين به نام " گرافن برگ" گزارش کرد که يک ناحيه در جلوی واژن خانمها وجود دارد که خيلی به تحريک حساس است. اين موضوع به خاطر اينکه در آناتومی پيدا نشد سالها کنار رفت و دربارهاش صحبت نکردند تا اينکه شخصی به نام " لاداس" دوباره اين نقطه را کشف کرد. به نظر میرسد حين برانگيختگی يک ناحيهای از قسمت قدامی واژن حساستر میشود، حتی برآمدگی پيدا میکند. بعضی از فيزيولوژيستها اين را معادل male prostate گرفتهاند، يعنی گفتهاند اين در واقع female prostate است در مقابل پروستات آقايان که دقيقا اينجا است و حتی ترشحات هم دارد. اطلاعات ما هم در همين حد است. به نظر میرسد يک نقطهای وجود دارد، منتها نقش خيلی زيادی ندارد. بيشترين ناحيهای که در خانم ها همراه با درک لذت است ناحيه " کليتوريس" است. البته در تمام طول واژن گيرندههايی هستند که بر اثر کشش ايجاد لذت میکنند، منتها بيشترين نقطهای که لذت را حس میکند کليتوريس است.
کاپوچينو: الان بيشتر برای چه اختلالاتی مراجعهکننده داريد و مراجعين بيشتر از چه گروههايی هستند؟
دکتر: شايعترين مورد مراجعه انزال زودرس است و بعد اختلالات نعوظ يا impotency. پس از آن ازدواجهای کامینيافته را داريم که معمولاً زوجها مراجعه میکنند. گاهی وقتها با anorgasmy (نرسيدن به اوج لذت) يا ديگر اختلالات مانند اختلالات در تمايلات جنسی روبرو هستيم. بيشترين مراجعين مرد هستند. درصد خيلی کمی از مراجعين خانم هستند. مراجعه تنهای خانمها باز هم کمتر است. بيشتر خانمهايی هم که مراجعه میکنند به خاطر ازدواجهای کامنيافته مراجعه میکنند که ما از آنها خواهش میکنيم با شوهرشان بيايند برای اينکه در اين اختلال بايستی هر دو را با هم ديد. بيشتر کسانی که از ازدواجهای کامنيافته، anorgasmy يا انزال زودرس شکايت می کنند در رده سنی جوان هستند. مراجعينی که مشکل impotency دارند از تمامی ردههای سنی هستند که البته علتش در جوانها و سالمندان کمی متفاوت است. در کل بيشتر مراجعهکنندگان به کلينيک سکس جوانترها هستند.
کاپوچينو: جوان به معنی زير 30 سال؟
دکتر: بله.
کاپوچينو : آيا مجردها هم به شما مراجعه میکنند؟
دکتر: گهگاه افراد مجرد هم مراجعه میکنند، که حالا به دلايل مختلف از جمله خوارضایی، همجنسگرايی، اختلالات هويت جنسی، و گاهی وقتها اختلالات کارکرد. البته درمان اين افراد مشکلتر است، چون اين افراد در تجربيات جنسی که داشتهاند به مشکل برخوردهاند و برای درمان احتياج به پارتنر ثابت است، در صورتی که اين افراد معمولا پارتنر ثابتی مانند همسر ندارند.
کاپوچينو : بيشتر شيوههای درمانی شما متکی به کمک پارتنر است؟ بدون کمک پارتنر مشکلی در درمان ايجاد میشود؟
دکتر: معمولا همينطور است. خوب شد اين سوال را پرسيديد. در رویکرد درمان غيردارويی قبلاً از روشهای psychodynamic استفاده میشد (روشهايی که از فرويد وام گرفته شده)، که مثلاً فرد را روانکاوی میکردند تا بفهمند علت impotency يا علت انزال زودرس چيست. مثلاً در ناخودآگاهش چه تعارضی وجود دارد که انزال زودرس دارد. میدانيد يک دوره روانکاوی فرويد خيلی فراگير شد. يک اشکالی که به همين روانکاوی مکتب فرويد گرفته شد اين بود که اين مکتب سعی کرد همه چيز را توجيه کند. در درمان اختلالات جنسی هم اين شيوه با موفقيت همراه نبود تا اينکه زوجی به نام "مستر و جانسون"، در آمريکا کلينيکی زدند و با روشهای رفتاری شروع کردند به درمان اختلالات جنسی. اساس کارشان اين بود که اين زوج با هم مینشستند و زوج را میديدند و درمان میکردند. توصيه رفتاری میکردند. زوجی که خودشان می گفتند دليل ازدواجمان سکس بود و دليل جداشدنمان هم سکس بود (اين دو در سن 70 سالگی از هم جدا شدند). اين دو تحولی در رشته سکس ايجاد کردند که هنوز هم مانده. اصول درمانی چرخيد به سمت توسعه رفتاری و سکستراپی به اين شکل که هر دو زوج را با هم میبينيم. اين کار غيردارويیست؛ درمانهای دارويی هم در چند سال اخير با آمدن واياگرا انقلابی در زمينه سکس ايجاد کردند که بسياری از معادلات قبلی را به هم ريخت.
کاپوچينو: آيا واياگرا راهحل خوبی است؟
دکتر: فکر میکنم در رابطه با واياگرا بايد صحبت کنيم. 90% مردم دنيا وياگرا را میشناسند . آماری که مقايسه شده با کوکاکولا. برای همين شايد به طور جمعی هم بتوانيم در رابطه با چنين دارويی صحبت کنيم.
کاپوچينو : کار واياگرا به چه نحویست؟ عصب مشخصی را تحريک میکند؟
دکتر: در آلت سه ستون وجود دارد. سه ستون که موازی هستند و دو تا از اين ستونها در پشت ستونی که ‘پيشاب راه’ را احاطه میکند قرار گرفته اند. اين سه ستون قابل نعوظ هستند و از درياچههای sinosoid تشکيل شدهاند. هنگامی که فرد نعوظ ندارد اين sinosoidها روی هم خوابيدهاند. موقعی که فرد برانگيخته میشود، اين sinosoidها پر خون میشوند. هر کدام از اين ستونها يک غشاء غيرقابلانعطاف دارند. عين اين میماند که مثلاً متکا يا چيز دربستهای را به طور مداوم پر کنيم. اين مکانيزم نعوظ است. پس دليل اصلی نعوظ پرخونی است. يعنی خون زيادی وارد میشود. عامل اصلی اين پرخونی اين است که نورونهايی که از مغز میآيند در انتهای پايانه عصبیشان مادهای به نام(NO) نيتريت اکسيژن ترشح میکند. نيتريت اکسيژن يک شل کننده عضلات عروق است. اينها فعال میشوند. پس از شل کردن عروق نيتريت اکسيژن طی يک مکانيزمی اثرش از بين میرود. واياگرا کارش اين است که باعث ميشود اين نيتريت اکسيژن GMP توليد کند. اين GMP پايدار می ماند و تخريب نمیشود. در واقع "واياگرا " از طريق مهار Phosphodiesterase 5 عمل میکند. برای همين است که واياگرا برروی کسانی عمل می کند که يک output مغزی داشته باشند. يعنی اينکه يک تمايلی بايد داشته باشند. يک NO بايد يبايد پايين تا واياگرا اثر کند. کسانی که تمايل کم دارند، اصلاً برانگيخته نمیشوند. آنها مغزشان output ندارد و بنابراين واياگرا کمکشان نمیکند. واياگرا بيشتر برای کسانی است که میگويند دلشان میخواهد ارتباط جنسی داشته باشند، اما اشکال در نعوظ دارند.
کاپوچينو: آيا مصرف"واياگرا " مضراتی هم دارد؟
دکتر: خب، مثل هر دارويی عوارضی هم دارد. مثل سردرد، گر گرفتگی يا اشکال در تشخيص رنگها. اما يک عارضه خيلی مهم دارد، يعنی يک تداخل دارويی خيلی مهم دارد. مثلا داروهای نيتراتداری از قبيل قرص زير زبانی (تيتروگليسيرين)، يا آتروپين(atropine) با واياگرا تداخل دارويی مرگبار دارند و مثلا بيماران قلبی که اين داروها را مصرف میکنند اگر واياگرا هم مصرف کنند ممکن است دچار خطر مرگ شوند. اين نکته از اين جهت اهميت دارد که واياگرا را بيشتر پزشکان تجويز نمیکنند. واياگرا بيشتر توسط همکاران و دوستان تجويز میشود و خطر اين وجود دارد که مشکلی برای کسی بهوجود بيايد و به همين دليل اطلاعرسانی در اين زمينه ضروریست.
کاپوچينو: به اندازه کافی اطلاعات علمی درباره واياگرا وجود دارد؟ چون واياگرا 98 بصورت عمومی وارد بازار شده است.
دکتر: بله، آن زمانی که توليد واياگرا مورد قبول واقع شد شايد روی بيش از 3000 مورد کار شده بود. در چند مرحله آزمايشاتی بر روی افراد در چند مرحله انجام دادند. گزارشاتی از مرگهای ناشی از تداخل دارويی واياگرا وجود دارد. البته من دقيقاً آمارشان را ندارم. درست است که در چند سال اخير اين دارو به بازار آمده، اما ميليونها نفر آن را مصرف کردهاند و امتحان شده. گفتم 90% مردم دنيا واياگرا را میشناسند.
کاپوچينو: اين ها همه جنبههای فيزيکال ماجرا بودند. حالا يک مقدار در مورد جنبه ذهنی يا متا فيزيک قضيه صحبت کنيد. مثلا بيشتر در فرهنگ شرق هند و چين يک سری مکاتب و آيينها و يک سری شرايطی وجود دارند که در آنها شخص بدون داشتن رابطه جنسی از آرامش جنسی مطلوبی برخوردار است و بطور مثال تحت تاثير اعتقادات مذهبیش هست. خودداری نمیکند ولی نيازی هم احساس نمیکند. میشود در اين رابطه کمی توضيح بدهيد؟
دکتر: من با اين مکاتب خيلی آشنايی ندارم، ولی يک مکانيزمی را میشناسيم که فرد بطور ناخودآگاه تمايلاتش را repulse میکند (دفع می کند) که منجمله در رابطه با تمايلات جنسی هم اين اتفاق میافتد. نه اينکه عمدا جلوی خودش را بگيرد. اين عمدا جلوی خود را گرفتن مکانيسم دفاعی مهجورتری است بنام suppression (سرکوب کردن). اما فردی که repulse میکند خودش چنين تمايلاتی ندارد. موقعی که آموزش داده شود که سکس با احساس گناه همراه است و فرد خشکهمذهبی باشد، خب طبيعتا در ناخودآگاهش اين مساله کمرنگتر میشود. اين مکانيسمی هست که اتفاق میافتد اما اينکه آيا اين repulse کردن به اين معناست که اين تمايل به کلی از وجود فرد پاک شده و اين مساله هيچ مشکلی را برايش ايجاد نمیکند و فرد میتواند بدون سکس به زندگیش ادامه بدهد، به نظر من عملی نيست.
کاپوچينو: ببينيد آقای دکتر مثلا دو نفر به هم علاقمند میشوند، (حالا بيشتر هم در رابطه با آقايان اين اتفاق میافتد) انقدر اين علاقهمندی و عشق نسبت به هم شديد میشود که مرد هيچ تمايلی به سکس ندارد. يعنی فکر میکند احساس لطيفتر و قشنگتر از آن است که در آن سکس وجود داشته باشد.
دکتر: اين موردی است که فرويد از آن به عنوان Madonna Complex (عقده مدونا) نام برده. مراجعينی داشته که مثلا فرد يک نفر را برای عشقش انتخاب کرده و همين احساس عشقی که برایش خيلی مطهر و پاکيزه است، خصوصا در فرهنگی که سکس را بد و گناهآلود جلوه میداده، آنقدر او را تحتتاثير قرار داده که نمیتوانسته با آن شخص رابطه جنسی داشته باشد و شخص ديگری را برای رابطه جنسی انتخاب کرده است.
کاپوچينو: برای آگاهی رساندن عمومی درباره اين مسائل شما کاری هم انجام دادهايد؟
دکتر: با چند مجله مصاحبه داشتيم با کسانی که در اين کار فعال بودند.
کاپوچينو: مجلات تخصصی يا عمومی؟
دکتر: مجلات عمومی هم بوده که البته خيلی کمرنگتر از اين چيزی که اينجا عنوان کرديم با آنها صحبت کرديم. از مدتی قبل يک برنامه راديويی در شبکه تهران شروع شده در رابطه با اختلالات جنسی که البته در رابطه با بعضی از اين اختلالات که میشود صحبت کرد، آنجا صحبت شده و الان هم فکر میکنم در حال پخش است و با استقبال شديد عموم هم مواجه شده و همه زنگ میزنند و تشکر میکنند. ولی هنوز به جايی که بتوانيم همه چيز را بشکنيم و بياييم راحت در رابطه با اين مسئله صحبت کنيم نرسيديم. اين کاری است که بايد حتما انجام دهيم. يعنی مثلا الان يک معضل بزرگ بهداشتی جامعه ما ايدز است. ما در رسانههای جمعی میآييم میگوييم اگر میخواهيد از انتقال ايدز جلوگيری کنيم، بايد از روشهای جلوگيری استفاده کنيم، در صورتی که همه روشهای جلوگيری مانع انتقال ايدز نيستند، مثلا شخص از قرص ضدبارداری استفاده می کند، در صورتی که روش جلوگيری از اين انتقال استفاده از کاندوم است!
کاپوچينو: يعنی شما حتی با کلمات هم مشکل داريد؟
دکتر: بله، دقيقاً همينطور است. بسياری از کلمات را نمیشود به کار برد. بايد به جوانهایمان آموزش بدهيم برای اينکه جامعه هم در حال تغيير است. ببينيد آن جامعه سنتی قديمی که خانمها هيچ انتظاری در روابط جنسی نداشتهاند ديگر تمام شده است. همين مساله تحولی را ايجاد کرده است. مثلاً شايد جالب باشد برایتان که رد پای بحث انزال زودرس در ادبيات پزشکی را خيلی وقت نيست که میبينيم. شايد در40-50 سال اخير است که اين را میبينيم. دليلش اين است که در جامعه غربی هم ازدواج کامنيافته معنی نداشته. از وقتی که زنها هم به اين فکر افتادند که در روابط جنسی از حقوقی برابر با مردها برخوردار باشند و بايد به اوج لذت جنسی برسند، شکايتها شروع شد و مردهايی که انزال زودرس دارند مجبور شدند مراجعه کنند. خب مسايلی به اين شکل الان بطور جدی تر در جامعه ما مطرح میشود. زنها هم برای خودشان حقوقی قائل هستند و ديگر آن جامعه قبلی نيست که خانم فقط سماور را آماده کند و شب آقا بيايد چایش آماده باشد و شامش را بخورد و هر وقت هم خواست بيايد کارش را بکند و برود! (ازهمين اصطلاحاتی که میگفتند.) همه اين روابط عوض شده و به همين دليل بايد اطلاعات درستتری در اختيار جوانها قرار دهيم.
کاپوچينو: اگر قرار باشد کاپوچينو بخشی به شکل پرسش و پاسخ بگذارد، شما قبول میکنيد که به سوالات جوانها جواب بدهيد ؟
دکتر: بله، به شرط اينکه يک بخش کاملا علمی باشد و تبديل نشود به يک بخش...
کاپوچينو: يعنی اينکه میخواهيد به شکل تخصصی اطلاعرسانی کنيد؟
دکتر: خب اين فکر ما بوده که اطلاعرسانی کنيم و در حال حاضر من و چند نفری از همکارانم مشغول نوشتن يک کتاب درباره اختلالات جنسی هستيم.
کاپوچينو: اگر موردی ندارد اسمها را هم بفرماييد.
دکتر: من و آقای دکتر محرابی، دکتر قلعه بندی و دکتر صالحی. از حدود دو سال پيش نوشتن اين کتاب را شروع کردهايم و کتابی مفصل و علمی در رابطه با اختلالات جنسی خواهد بود. فکر بعدیمان اين است که از آنجايی که اين کتاب برای متخصصين قابل استفاده است، بعد از اين برويم به سراغ نوشتن کتاب کوچکتری درباره آموزش اختلال جنسی برای مردم عادی. که البته ما بيشتر شايد sexologist متخصصين اختلالات جنسی باشيم تا يک sex educator (آموزشدهنده مسائل جنسی) ولی من خانمی را میشناسم که متخصص اين کار بود و مدتی هم در ايران بود. ايشان در انگليس دوره sex education گذرانده. الان هم در انگليس است. در ايران فعاليتهايی هم انجام داد و رفت. برای تشکيل انجمن سکسولوژيستهای ايران هم جلسهای تشکيل شد و قرار شد کارهای اوليه آن انجام بشود، منتها اين انجمن هنوز برقرار نشده، چون سکس يک رشته بين رشتهايست و عمده کارهایش را روانپزشکها، و يک قسمتهايیش را ارولوژيستها و متخصصين زنان انجام میدهند، يعنی بين اين 3 رشته اصلی میچرخد. برای همين در زيرگروه هيچ کدام از اين انجمنهای خاص قرار نمیگيرد.
کاپوچينو: يک سری کتابهايی هست که در دست مردم زياد ديده میشود، مثلا جلوی دانشگاه تهران هم پر از اين کتابهاست مثل آموزش مسايل جنسی و انحرافات جنسی و غيره. کتابهايی که ظاهرا علمی هم نيستند. نظر شما در مورد اين کتابها چيست؟
دکتر: خب اگر اين کتابها علمی نباشند مشکلات زيادی ايجاد میکنند. اطلاعات غلط در سکس از آن مواردی است که واقعا میتواند مسئله ساز باشد. مثل همين بحث خودارضایی که مفصل در رابطهاش صحبت کرديم يا مثل بسياری از حرفها که در رابطه با انحرافات جنسی گفته میشود که اکثرا غيرعلمی هستند. اين اطلاعات غلط ممکن است برای افراد اضطراب، گناه يا بیتفاوتی ايجاد کند يا اينکه انتظارات از خودشان را به غلط بالا ببرد.
کاپوچينو: اگر اين انجمن تشکيل شد، آيا میتوانيم انتظار داشته باشيم که بر رسانهها و چاپ اينگونه کتابها نظارت داشته باشد و اجازه ندهد مطالب غيرعلمی منتشر شوند؟
دکتر: البته اين انجمن هنوز در مراحل خيلی خيلی ابتدايیش است، يعنی تصميم گرفته شده که تشکيل شود. عدهای نشستی داشتهاند در اين رابطه، اما هنوز تشکيل نشده و من هم نمیتوانم از طرف يک انجمن تشکيل نشده که شايد من هم يک عضوش باشم هيچ قولی بدهم. ولی واقعيت اين است که به نظر میرسد در اين زمينه بايد کمی فعالتر عمل کرد و اطلاعرسانی کرد، به خصوص در باره مسايلی که ما مشکل اطلاعرسانی و يا اطلاعات غلط داريم.
کاپوچينو: وزارت بهداشت به طور مشخص حمايتی از شما میکند يا موانعی بر سر راه شما ايجاد نمیکند؟
دکتر: تا به حال ابداً با هيچ مانعی مواجه نبودهايم. وزارت بهداشت هم از مدتی قبل توجهاش به اين موضوع جلب شده، البته بيشتر در حيطه خاص اختلالات هويت جنسی. يک کميتهای هم در وزراتخانه تشکيل شد به اسم کميته ساماندهی اختلالات هويت جنسی. شايد بيشتر در اين زمينه فعاليت داشته ولی مسئولين دانشگاه علوم پزشکی ايران و مسئولين انستيتو روانپزشکی تهران تمامی تلاششان را انجام میدهند که از اين رشته حمايت کنند و آن را پيش ببرند در ايران، البته در حد امکاناتی که وجود دارد.
کاپوچينو: در صحبتهای قبلیتان اشاره داشتيد به اين نکته که سطح توقع مردم و جامعه تغيير کرده و اشاره کرديد به انتظار خانمها. ما میدانيم که ايران فقط منتهی به تهران و مخصوصا شمال تهران نمیشود. حالا اگر از يک سری شهرها بگذريم، هنوز همان شيوههای پشت در ايستادن وجود دارد، يا در شهرستانهای مرزی جنوبی کشور حتی پسر نمیداند که شب عروسی بايد چکار کند. ما در سطح خيلی مقدماتیتر در طبقه تحصيلکرده دانشگاهی و مرفه جامعه با اين مورد خيلی مشکل داريم، حالا میخواهيم بپردازيم به شهرستانها و جوامع کوچکتر و سيستمهای کاملا سنتیمان . آيا اين طبقهبندی در حرفه شما صورت گرفته؟ يعنی ساختار اجتماعی در رشته و تخصص شما چه جايگاهی دارد؟ مراجعهکننده با يک سری خصوصيات و تحصيلات و موقعيت شهری و رفاهی میآيد پيش شما، يا از شهرستانها و دهات هم مراجعهکننده داريد؟
دکتر: البته مراجعه از روستا به ندرت هم نيست . هر طبقهای مشکلات خودش را دارد، مثلاً در همين جامعه تهرانی با نسل جديد جوانهایش احتمال میدهيم که با کمی راحتتر شدن روابط بين دو جنس مثلاً ازدواجهای کامنيافته را کمتر ببينيم و اين را بيشتر در کسانی میبينيم که جدا از جنس مخالف بودند و هيچ نوع نزديکی با جنس مخالف نداشتند، مثل همان روستاها. هرکدام اختلالات مربوط به خودشان را دارند. در جامعه شهری يک سری مشکلات بيشتر است و در جوامع روستايی هم يک سری مشکلات. واقعيت اين است که رشته ما يک رشته بيولوژی تنها نيست. رشته ما يک رشته bio-psycho-social است يعنی شايد تنها رشته پزشکیای که به وجه روانی و وجه اجتماعی قضيه توجه لازم بکند رشته ماست. اين مسئله در تمام اختلالات هست. به يک مريض افسرده روستايی که اصلا نمیداند خلق افسرده يعنی چه میگويی؟ غمگينی؟ میگويد: نه، برای اين که نمیداند غمگينی چيست! بنابراين اين شخص مراجعهاش متفاوت است از کسی که در شهر بزرگ شده. از اول خلق افسرده را ياد گرفته و همين طوری، يک روز که کمی سرحال نبوده به خودش گفته امروز خلقم ديپرسه. منتها به اين شکل که ما فقط به شکل جامعه شهری طبقهبندی کنيم، نيست. بههرحال عامل فرهنگ را هم در نظر میگيريم .
کاپوچينو: شما مريضها را در مطب شخصی خودتان میبينيد، يا جای خاصی داريد؟
دکتر: بله! من بيماران اختلال جنسی را يکی در مطب و يکی در کلينيک ناباروری و اختلالات جنسی کوثر در فرمانيه می بينم. انستيتوی روانپزشکی تهران هم همانطور که گفتم از حدود 1 سال پيش يک کلينيک اختلالات جنسی دائر کرده و بعضی ديگر از همکارانمان مثل آقای دکتر مهرابی هم که ازشان صحبت شد در يک کلينيکی يک روز در هفته هستند و آنجا بيماران اختلالات جنسی را میبينند.
کاپوچينو: اصلا تبليغی برای اين خدماتی که انجام میدهيد در جاهای عمومی شده؟
دکتر: در همين حدی که میبينيد که گاهی مصاحبهای با يک مجلهای يا روزنامهای.
کاپوچينو: همانطور که قبلا گفتيد هنوز انجمنی تشکيل نشده، اما شما به طور کلی برنامهای نداريد برای اينکه آموزش اين مسائل را در کتابهای درسی داشته باشيد؟ کاری که بخشی از آن را آموزش و پرورش شروع کرده (درس بلوغ) آيا به غير از پزشکان بيولوژی که در واقع اين مطالب را تهيه ميکنند، با شما و روانپزشکان هم برای تهيه اين کتابها مشورت میشود؟
دکتر: ما برنامه خاصی نداريم. من نمیدانم که آنها شيوه کارشان به چه شکلی است و در جريان نيستم .حالا يواش يواش فضا دارد آماده میشود.
کاپوچينو: دارد آماده میشود؟
دکتر: بله، اينطور به نظر میآيد. يعنی الان مثلا مجله شما دارد اين مصاحبه را میکند و اين خودش يک حرکت است.
کاپوچينو: آقای دکتر، خيلی ممنون از وقتی که گذاشتيد و به سوالهای زياد ما جواب داديد.
دکتر: ممنون از شما
۲ نظر:
با تشکر از مصاحبه و مطالب خوبتون
عزیزم این مصاحبه کاری است از گروه اینترنتی کاپوچینو که البته لینکشون رو نداشتم
ارسال یک نظر